-
حضرت رقیّه یزید مجلیسین ده عمّهسی حضرت زینب اوْخشایێر
1389/09/22 19:11
گلمیشـهم فغـانـه، یانـه- یانـه عمّه گؤزلهریم ساتاشدێ، خئیزهرانه عمّه عمّـه بیر علاج ائیلـه بۇ یزیده سن سؤیله وۇرماسێن بابامێ(2) قلبیم اوْدلانێبدێر، آتهش-ی-فراقـه کیم وۇرار بۇ نوعی، خئیزهران دوْداقه گؤزلهریم فدا اوْل، قان آخان دوْداقه یانمێشام فراقیندان قان آخێر دوْداغێندان وۇرماسێن بابامێ(2) ظۆلم ایلهن...
-
نوحه ترکی شهادت حضرت فاطمه زهرا
1389/09/22 19:10
یارب بو گئجه گول سارالارکن چمن آغلار یاس یاسه باتوب یاسمنیلن سمن آغلار صرصریئلى یاز فصلى ائدیب بیر گولى پرپر پوزقوندو چمن بلبل اُوخور نسترن آغلار دورت بلبلى گول صاحبى آرام ائده بیلمیر بلبلرین احوالینه دشت و دمن آغلار آیا نه روادى در و دیوار آراسیندا سالسینلا فشاره گولو پرپر گؤرن آغلار تا سیخدلا، شبنم گولون اوستن یئره...
-
بنی هاشیمین پارلاق آیێنێن نؤحهسی
1389/09/22 19:09
چون عرش-ی-زین اۆستهن دۆشۆب، سققای-ی-مظلومان یئره گـویـا نـــزول ائیـلــوب اوْ دم گـــؤیـــدهن مــه-ی-تـابــان یــئــره اوْلـدۇ علــهم تــک سـرنیـگـون، نـوبـاوهی-ی-شـاه-ی-نجـف دؤور-وْ-بـریــن اهـل-ی-جفـا، ائیلـوب ایحـاطــه صــفبـهصـف اؤلدۇ خدهنگ-ی-دۆشمهنه، ظۆلمیله گۆل جیسمی هدهف زخم-ی-شریفینـدهن آخـۇب،...
-
رسم مهمانی
1389/09/22 00:39
این چه رسمیست که در کوفه بنا گردیده سر بُرَنـد از تن مهمـان به لب خشکیـده مُهر این ننگ که بر صفحـهی آنان خـورده قـلــب آزاده دلانِ دو جـهـــان آزُرده این چه رسمیست که لب تشنه کُشندمهمان را در ازای زر و زوری شکنـنـد پـیـمـان را درب خـانـه به حبیبـان خـدا میبنـدنـد بر غریبـان و اسیـران بـلا میخندند این چه رسمیست که...
-
خوشا از دل نم اشکی فشاندن
1389/09/22 00:38
خوشا از دل نم اشکی فشاندن به آبی آتش دل را نشاندن خوشا زان عشقبازان یاد کردن زبان را زخمه فریاد کردن خوشا از نی، خوشا از سر سرودن خوشا نینامهای دیگر سرودن نوای نی، نوایی آتشین است بگو از سر بگیرد، دلنشین است نوای نی نوای بینواییست هوای نالههایش نینواییست نوای نی دوای هر دل تنگ شفای خواب گل، بیماری سنگ قلم...
-
روزی که در جام شفق مُل کرد خورشید
1389/09/22 00:28
روزی که در جام شفق مُل کرد خورشید بر خشکچوب نیزهها گل کرد خورشید شید و شفق را چون صدف در آب دیدم خورشید را بر نیزه گویی خواب دیدم خورشید را بر نیزه؟ آری، اینچنین است خورشید را بر نیزه دیدن سهمگین است بر صخره از سیب زنخ بر میتوان دید خورشید را بر نیزه کمتر میتوان دید در جام من می پیشتر کن ساقی امشب با من...
-
هوای نینوا دارد
1389/09/22 00:27
شیعیان دیگر هوای نینوا دارد حسین(ع) روی دل با کاروان کربلا دارد حسین(ع) از حریم کعبهی جدش به اشکی شست دست مروه پشت سر نهاد اما صفا دارد حسین میبرد در کربلا هفتاد و دو ذبح عظیم بیش از اینها حرمت کوی منا دارد حسین پیش رو راه دیار نیستی کافیش نیست اشک و آه عالمی هم در قفا دارد حسین بسکه محملها رود منزل به منزل با شتاب...
-
محرم آمد و آفاق مات و محزون شد
1389/09/22 00:26
محرم آمد و آفاق مات و محزون شد غبار محنت ایام تاب گردون شد به جامههاى سیه کودکان کو دیدم دلم به یاد اسیران کربلا خون شد از این مبارزه بشکفت خاندان على چنانکه نسل پلید امیه مرهون شد بنىامیه و آن دستگاه فرعونى همان فسانه فرعون و گنج قارون شد ولى حسین علمدار عشق و آزادى لقب گرفت و شهنشاه ربع مسکون شد چون نیک مىنگرى...
-
محرّم آمد و نو کرد درد و داغ حسین
1389/09/22 00:26
محرّم آمد و نو کرد درد و داغ حسین گریست ابر خزان هم بباغ و راغ حسین هزار و سیصد واندى گذشت سال و هنوز چو لاله بر دل خونین شیعه داغ حسین بهر چمن که بتازد سموم باد خزان زمانه یاد کند از خزان باغ حسین هنوز ساقى عطشان کربلا گوئى کنار علقمه افتاده با ایاغ حسین اگر چراغ حُسینى بخیمه شد خاموش مُنوّر است مساجد به چلچراغ حسین...
-
باز در خاطرهها یاد تو، ای رهروِ عشق
1389/09/22 00:25
باز در خاطرهها یاد تو، ای رهروِ عشق شعله سرکش آزادگی افروخته است یک جهان بر تو و بر همت و مردانگیات از سر شوق و طلب، دیده جان دوخته است نقش پیکار تو در صفحه تاریخ جهان میدرخشد، چو فروغ سحر از ساحل شب پرتوش بر همه کس تابد و میآموزد پایداری و وفاداری در راه طلب چهر رنگین شفق، میدهد از خون تو یاد که ز جان بر سر...
-
کوس بلا به معرکهی کربلا زدهست
1389/09/22 00:24
روزیست اینکه حادثه کوس بلازدهست کوس بلا به معرکهی کربلا زدهست روزیست اینکه دست ستم، تیشه جفا بر پای گلبن چمن مصطفا زدهست روزیست اینکه بسته تتق آه اهل بیت چتر سیاه بر سر آل عبازدهست روزیست اینکه خشک شد از تاب تشنگی آن چشمهای که خنده بر آب بقازدهست روزیست اینکه کشتهی بیداد کربلا زانوی داد در حرم کبریا زدهست...
-
غروب شصت و یک
1389/09/20 21:38
حـتی خدا میان حسـینیهی غمش سوگند خورده است به ماه محرمش شبهای قدر محترم و با فضیلتاند امّا نمیرسند به شبهای ماتمش امروز نه، غروب همان سال شصت و یک ما را گره زدند به نخهای پـرچمش این دستمال گـریه پر از نـور میشود وقتی به دست روضـهی خورشید میدمش چشمی که از برای تو گریان نمیشود باید حواله داد به دست جـهنمش جانم...
-
شور عشق
1389/09/20 21:37
دلخوشم من چون گدای این درم هم گدای فاطمه هم حیدرم سوی این در هست دائم دست من نیست حاجت بر سرای دیگرم آبرویم از در این خانه است زین سبب از خلق عالم برترم تا که آید نام زیبای حسین(ع) اشک آید از دو چشمان ترم روضههایش چون به گوشم میرسد میزند بر سینه و دل آزرم کاش میشد کربلا باشم شبی تا به برگیرم مزار دلبرم یاد دارم...
-
مصیبت مسلم(ع)
1389/09/20 21:23
امام حسین علیهالسلام در هشتم ذى الحجه، در همان جوش و خروشى که حجاج وارد مکه مىشدند و در همان روزى که باید به جانب منى و عرفات حرکت کنند، پشت به مکه کرد و حرکت نمود و آن سخنان غراى معروف را- که نقل از سید بن طاووس است- انشاء کرد. منزل به منزل آمد تا به نزدیک سر حد عراق رسید. حال در کوفه چه خبر است و چه مىگذرد، خدا...
-
مقتل حضرت مسلم به نقل از کتاب شرح شمع
1389/09/20 21:09
... حضرت مسلم(ع) برای اقامه نماز به مسجد کوفه رفت و پس از نماز متوجه شد که از چهل یا به نقلی هشتاد هزار نفری که با او بیعت کرده بودند، هیچکس به جز غلام و دو فرزندش در مسجد نیست... در کوی و برزن کوفه سرگردان بود. به تنهایی راه میرفت. متوجه بانویی شد که درب منزل ایستاده و منتظر کسی است. از او تقاضای آب نمود. زن که نامش...
-
روایت محرم(فتح خون)- فصل اول: آغاز هجرت عظیم(۵)
1389/09/20 21:05
مبارزه و شهادت مسلم بن عقیل یزید براى حفظ سلطه و حاکمیت بر کوفه عنصر ناپاک و سفاک و خشنى همچون «عبیدالله بن زیاد» را که حاکم بصره بود، انتخاب کرد. «ابن زیاد» با حفظ سمت، والى کوفه نیز شد. ماموریت ابن زیاد آن بود که به کوفه برود و «مسلم بن عقیل» را دستگیر کند و سپس او را محبوس یا تبعید کند، یا به قتل برساند. مردمى...
-
روایت محرم(فتح خون)- فصل اول: آغاز هجرت عظیم(۴)
1389/09/20 21:04
راوی: و اینچنین بود که آن هجرت عظیم در راه حق آغاز شد. قافله عشق روی به راه نهاد. آری آن قافله، قافله عشق است و این راه، راهی فراخور هر مهاجر در همه تاریخ. هجرت مقدمه جهاد است و مردان حق را هرگز سزاوار نیست که راهی جز این در پیش گیرند؛ مردان حق را سزاوار نیست که سر و سامان اختیار کنند و دل به حیات دنیا خوش دارند آنگاه...
-
روایت محرم(فتح خون)- فصل اول: آغاز هجرت عظیم(۳)
1389/09/20 21:03
عبدالله بن زبیر که بود؟ عبدالله فرزند زبیر و «اسماء»(دختر ابوبکر)، خواهرزاده عایشه است و عایشه در میان اقوام و عشیره خویش عبدالله را بیش از همه دوست میداشت. هم او بود که در جنگ جمل عایشه را از مراجعت بازداشت و باز هم او بود که زبیر(پدرخویش) را به وادی تاریک و ناامن دشمنی با علیبنابیطالب کشاند... حسین بن علی،...
-
روایت محرم(فتح خون)- فصل اول: آغاز هجرت عظیم(۲)
1389/09/20 21:01
راوی: کجا رفتند آن تابعین و صحابه ای که با حسین بن علی در مِنی بر ادای امانت، پیمان تبلیغ بستند؟ آیا این هفتصد تن حق این مناشدات را آنگونه که با حسین عهد بسته بودند، در شهرها و در میان قبایل خویش ادا کردهاند؟ اگر اینچنین بوده، پس آن احرار حق پرست کجا رفتهاند؟ آیا در میان آن فراموشیان عالم اموات جز آن هفتاد و چند...
-
روایت محرم(فتح خون)- فصل اول: آغاز هجرت عظیم(۱)
1389/09/20 21:00
راوی: در سنه چهل و نهم هجرت، هنگام شهادت امام حسن مجتبی، دیگر رویای صادقه پیامبر به تمامیتعبیر یافته بود و منبر رسول خدا، یعنی کرسی خلافت انسان کامل، اریکهای بود که بوزینگان بر آن بالا و پایین میرفتند. روز بعثت به شام هزار ماهه سلطنت بنی امیه پایان میگرفت و غشوه تاریک شب، پهنه ای بود تا نور اختران امامت را ظاهر...
-
طفلان مسلم بن عقیل
1389/09/20 20:52
چون حسین بن على علیهالسلام شهید گردید، دو پسر کوچک از لشکرگاهى اسیر شدند و آنها را نزد عبیدالله آوردند، او زندانبان را احضار کرد و به او گفت: این دو کودک را به زندان ببر و خوراک خوب و آب سرد به آنها مده و بر آنها سختگیرى کن. این دو کودک در زندان روزها روزه مىگرفتند و شب دو قرص نان جو و یک کوزه آب براى آنها...
-
وعده گاه داور
1389/09/20 20:49
فرود آیید یاران وعده گاه داور است اینجا بهارستان سرخ لاله های پرپر است اینجا چه غم گر از منا و وادی مشعر سفر کردی خدا داند که بهتر از منا و مشعر است اینجا زیارتگاه کل انبیاء تا با من محشر مزار قتلگاه عاشقان بی سر است اینجا فرود آیید ای یاران در این صحرا که می بینم ز بانگ العطش غوغای روز محشر است اینجا فرات از چار جانب...
-
به نال ای دل که دیگر ماتم آمد
1389/09/17 23:51
به نال ای دل که دیگر ماتم آمد بگری ای دیده ایام غم آمد گل غم سرزد از باغ مصیبت جهان را تازه شد داغ مصیبت جهان گردید از ماتم دگرگون لباس تعزیت پوشیده گردون ز باغ غصه کوه از پا فتاده زمین را لرزه بر اعضا فتاده فلک تیغ ملامت بر کشیده ز ماه نو الف بر سر کشیده ازین غم آفتاب از قصر افلاک فکنده خویش را چون سایه بر خاک عروس...
-
باز این چه شورش است که در خلق عالم است
1389/09/17 23:51
باز این چه شورش است که در خلق عالم است باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است باز این چه رستخیز عظیم است کز زمین بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است این صبح تیره باز دمید از کجا کزو کار جهان و خلق جهان جمله در هم است گویا طلوع میکند از مغرب آفتاب کاشوب در تمامی ذرات عالم است گر خوانمش قیامت دنیا بعید نیست این رستخیز عام...
-
این زمین پربلا را نام دشت کربلاست
1389/09/17 23:50
این زمین پربلا را نام دشت کربلاست ای دل بیدرد آه آسمان سوزت کجاست این بیابان قتلگاه سید لب تشنه است ای زبان وقت فغان وی دیده هنگام بکاست این فضا دارد هنوز از آه مظلومان اثر گر ز دود آه ما عالم سیه گردد رواست این مکان بوده است روزی خیمهگاه اهلبیت کز حباب اشگ ما امروز گردش خیمههاست کشتی عمر حسین اینجا به زاری گشته...
-
چه گویم مدح میر دین حسن را
1389/09/17 23:49
چه گویم مدح میر دین حسن را دگربار آن حسین پاک تن را دو نور جوهر زهرا و حیدر بروز رزم هر یک صد غضنفر دو شمع از پرتو خورشید اسرار جهان از نور ایشان شد پدیدار یکی در خاک و خون آغشته گشته یکی در زهر جانش کشته گشته نظام خطّه دنیا از ایشان نعیم جنت و نیران و رضوان چو ایشان کشته شو عطار کم گو که پرگوئی ز میدان کم برد گوی...
-
کیست حق را و پیمبر را ولی
1389/09/17 23:47
کیست حق را و پیمبر را ولی آن حسن سیرت حسین بن علی آفتاب آسمان معرفت آن محمد صورت و حیدر صفت نه فلک را تا ابد مخدوم بود زانکه او سلطان ده معصوم بود قرةالعین امام مجتبی شاهد زهرا شهید کربلا تشنه او را دشنه آغشته بخون نیم کشته گشته سرگشته بخون آن چنان سرخود که برد بی دریغ کافتاب از درد آن شد زیر میغ گیسوی او تا بخون...
-
هر که پیمان با هوالموجود بست
1389/09/17 23:45
هر که پیمان با هوالموجود بست گردنش از بند هر معبود رست مؤمن از عشق است و عشق از مؤمنست عشق را ناممکن ما ممکن است عقل سفاک است و او سفاک تر پاک تر چالاک تر بی باک تر عقل در پیچاک اسباب و علل عشق چوگان باز میدان عمل عشق صید از زور بازو افکند عقل مکار است و دامی میزند عقل را سرمایه از بیم و شک است عشق را عزم و یقین...
-
حسینین باشلاندێ یاسێ
1389/09/17 00:44
هر کیمسهنین وار، باشدا هواسی گئیسین بۇ آیدا، ماتم لیباسی گلدی محرّم، آغلار ملکلر یارب حسینین باشلاندێ یاسێ ای شیعه سنده، گل بیر نوایه آغلا قتیل-ی-کرب-وْ-بلایه هر دردون اوْلسا، سسله هرایه دارالشفادی، بزم-ی-عزاسی یارب حسینین باشلاندێ یاسێ قاره گئییندی، عرش-ی-معلّا آغلار حسینه، اؤز جدّی طاها اوْخشار بۇ یاسدا، صدّیقه...
-
گینه ماه-ی-عزا گلدی
1389/09/17 00:43
گئییبدیر شیعهلر قاره، گینه ماه-ی-عزا گلدی یئتیشدی موسم-ی-ماتم، نوای نئینوا گلدی حسینین باشلانێب یاسێ، بۇ آیدا شیعهلر آغلار حسینیم وای دییهن دیللر، جاهانی غۆصصهدهن داغلار هامێ پیر-وْ-جاوان باهم، یۆزه گؤز یاشێنی باغلار بلی ماه-ی-محرّمدیر، هامێ درده دوا گلدی بۇ گۆنده مرکب-ی-سلطان، یئتیشدی دشت-ی-مینایه ائدیب معناده...