پیشــوای آزادگان

وبلاگی با موضوع عاشورا

پیشــوای آزادگان

وبلاگی با موضوع عاشورا

غروب شصت و یک

حـتی خدا میان حسـینیه‌ی غمش

سوگند خورده است به ماه محرمش

شب‌های قدر محترم و با فضیلت‌اند

امّا نمی‌رسند به شب‌های ماتمش

امروز نه، غروب همان سال شصت و یک

ما را گره زدند به نخ‌های پـرچمش

این دستمال گـریه پر از نـور می‌شود

وقتی به دست روضـه‌ی خورشید می‌دمش

چشمی که از برای تو گریان نمی‌شود

باید حواله داد به دست جـهنمش

جانم فدای محتشم خانواده‌ات

با این چه نوحه و چه عزا و چه ماتمش

علی اکبر لطیفیان

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد