اجتماع حسینیان اردبیل با تجمع دهها هزار نفر در سوگ سالار شهیدان و یاران و انصارش برگزار گردید. روز تاسوعا اجتماع بزرگ حسینیان اردبیل علاوه بر رادیو اردبیل و شبکه استانی سبلان، از شبکههای مختلف سراسری و برون مرزی صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران نیز به طور زنده پخش شد. شبکههای 1، 2، 3، 4، تهران، خبر، شبکه جهانی جام جم، سحر، پرس تی وی، العالم و کوثر عزاداری باشکوه مردم اردبیل را در تاسوعای حسینی به صورت زنده پوشش دادند. در این مراسم پنج تن از مداحان در سوگ شهدای کربلا مرثیهخوانی کرده و شاعران اهل بیت نیز به شعرخوانی پرداختند.
فریادهای «لبیک یا حسین»، «لبیک یا ابوالفضل»، «لبیک یا زینب» از سوی عاشقان اهل بیت در این اجتماع عظیم بلند شده و عزاداران حسینی اقدام موهن تکفیریها در اساعه ادب به مرقد مطهر حضرت زینب کبری(س) را محکوم کردند.
همچنین در بزرگداشت تاسوعای حسینی اجتماع بزرگ عزاداران حسینی در سایر شهرستانهای استان شامل: نمین، کوثر، مشگینشهر، نیر و پارسآباد مغان نیز برگزار شد.
در ادامه تاسوعای حسینی و در اغلب شهرستانهای استان اردبیل حرکت دستههای عزاداری به شیوه سنتی در خیابان و معابر برپا و عاشقان حسینی به عزاداری مشغول شدند.
مراسم پخش و روشن نمودن شمع در مساجد اردبیل دارای سابقهی دیرینهای است که در این سرزمین مقدس و کهن در روزهای تاسوعای هر سال برپا میشود. در این آئین که بعد از نماز ظهر آغاز شده و تا پاسی از شب ادامه دارد مردم حسینی و عاشق ابوالفضل العباس(ع) در اردبیل در حالیکه 41 شمع در دست گرفتهاند با گذر از محلات سنتی و تاریخی اردبیل و سرکشی به 41 مسجد این شمعها را به یاد 41 منزلگاه تاریک حضرت سیدالشهدا(ع) در رسیدن به کربلا روشن میکنند تا در روز تاسوعای حسینی با علمدار کربلا و کاروان نینوا هم نوایی کنند.
عزاداران اردبیلی به شکل انفرادی؛ خانوادگی و یا به صورت گروهی و در قالب دستههایی که متشکل از اهالی هر محله است در مراسم پخش و روشن نمودن شمع شرکت مینمایند. این مراسم در زبان محلی به نام «شام پایلاماق» مرسوم و معمول است.
افراد درحالیکه شمعهای خاموش را در دست دارند شعار میدهند: «حسن شهید، حسین شهید، اکبر شهید، اصغر شهید»، « وای حسن، وای حسین، الدخیل یا ابوالفضل» و... از خداوند طلب رحمت و مغفرت نموده به مکان مخصوصی که در راهرو و یا در فضای بیرون از مساجد و مقابل درب ورودی قرار گرفتهاند وارد میشوند و سلام و صلوات بر خاندان نبوی و نیز شهیدان عاشورا، هر کدام یک شمع روشن مینمایند.
این مراسم توسط برخی از عزاداران با پای پیاده انجام میشود و عزاداران 41 مسجد را که در محلههای گوناگون شهر و گاهی در مسافت طولانی از هم قرار دارند میپیمایند. در میان عزادارانی که شمع پخش و روشن مینمایند گاهی نوجوانان؛ جوانان سالخوردگان و... مشاهده میشوند که با پای برهنه و بدون جوراب و کفش مسیرهای بین مساجد را در سرما و گرما میپیمایند.
غروب تاسوعا در اردبیل حال و هوای خاصی پیدا مینماید و بسیاری از دستههای عزاداری پس از چندین ساعت شرکت در مراسم عزاداری و پخش شمع در مساجد گوناگون شهر درحالی به محلههای خودشان باز میگردند که هر کدام شمعی روشن در دست دارند و رجزها و شعارهای مذهبی در وصف شجاعتها و ایثارگریهای حضرت اباعبدالله الحسین(ع) و ماه منیر بنیهاشم حضرت ابالفضل العباس(ع) سر میدهند.
یاتما قانلی قتلگهده دور گیدهک خیامه قارداش
تپراقا دوشوب عمامون پرچمون قولون سو مشکون
گوزلرونده قان اولوبدور باشوین قانیلا اشکون
کشتگان راه قرآن سربهسر چکله رشکون
یتمیبدو هیچ شهیدون شانی بو مقامه قارداش
باشوه سنون عمودی اندرن زماندا دشمن
ابتدا منیم بلیمی سندیروب عمود آهن
بو یارالی باشون اوسته خم قدیله آغلارام من
یوخدو قامت خمیله طاقتیم قیامه قارداش
تندن اللرون سالانلار فرصت اللره سالوبلار
من یارالی باشون اوسته آغلادوقجا کام آلولّار
قدیمی گوروب خمیده شاد اولولّار اَل چالولّار
فُرصت جفا یتوبدور لشکر ظلامه قارداش
عرش زینیدن دوشوبسن تپراقا شکسته شهپر
قامت بلند سروون گل کیمی اولوبدو پرپر
بسکی پاره پاره اولموش آئینه کیمی بو پیکر
ممکن اولمیور جنازون حمل اولا خیامه قارداش
شاعر: استاد ناصر اردبیلی
تاپا بیر یارالی یارالینی
گوره قارداشین توکه گوز یاشی
اویادا وفالی یارالینی
باجیسندان ایستدی مرکبین
سسینی آلاندا وزیرینون
قدمین رکابه قویاندا شه
علمین گورردی امیرینون
یخلوب گیدینجه علم یره
ایتوروبدی ردّینی شیرینون
نه اوقانلی پرچمینی گورور
نه ده مشگی خالی یارالینی
نهقدر که سسلور اَخا اَخا
ایشیده دوباره صداسینی
کمک ایتدی فاطمه ناگهان
تاپوپ انکساریله قارداشین
ایکی قول یول اوسته گوروب اَوَل
الیوب عذارینه گوز یاشین
دالسیجا هی دولانوب تاپا
کسوگ اللرین یارالی باشین
نه گوروب او قوللاریلان بیر آز
یخلوب آرالی یارالینی
گوتوروبدی باشدان عمامهسین
دیدی ای همای شرف دانیش
گورورم بیر آز رمقون قالور
ایلمه بو وقتی تلف دانیش
بلورم دالونجا آنام گلوب
آپارور بهشته طرف دانیش
چاغورار جنانه جهانیدن
بلی ذوالجلالی یارالینی
بودا فضل حقدی که ایستدی
چخا یاددان اکبریمون غمی
ایله یانمادیم غم اکبره
بو غمیله داغلادی سینمی
دور ایاقه خیمیه بیر گیدهک
گوزی یولدا قویما رقیمی
گوره بلکه گوزلمیه قیزیم
داخی ماه و سالی یارالینی
دونه داشه تخم وفا اگر
هر اورکده حاصله گلمسه
قزلون عیارینی کیم بلر
محکی مقابله گلمسه
غم و غصه بلبلی لال ایدر
گل اگر گولوب دله گلمسه
ایله ذوقیلن گتوروب دله
او شهون وصالی یارالینی
دیدی ای مراد مسیح دم
نفس مقدسی کیمیا
نچه ایلدی تشنه، مریدوم
بله خالصانه و بی ریا
الوی چک ایندی بو گوزلره
سن ای عالمون گوزینه ضیا
سنی یوخسا گورمسه ئولدورر
بو اسفلی حالی یارالینی
نیه ایندی سندن اورک سوزین
ایلیوم نهان گیدورم حسین
منی ئوز خجالتیم ئولدورر
اورگیمده قان گیدورم حسین
ئولورم وفالی رقیهدن
ایله ناگران گیدورم حسین
سو دینده هر دم اوتاندیرور
حرمون مارالی یارالینی
شاعر: استاد رحیم منزوی اردبیلی
دوباره زورق اندیشهام به آب افتاد
دل عطش زدهام عارفانه فال گرفت
به کام تشنه لبان قرعهی شراب افتاد
هزار نکتهی ناگفته در نگاهم ماند
چرا که پرسش دل باز بیجواب افتاد
تمام زندگیام فصل دل سپردن بود
روایت غم او چون که در کتاب افتاد
«نماز شام غریبان که گریه شد آغاز»
به روز واقعه از چهرهها نقاب افتاد
گلوی تشنهی خورشید از عطش میسوخت
دمی که پیکر سردار از رکاب افتاد
ز شور عشق که همراه کاروان میرفت
به کاخ شب زدگان آتش مذاب افتاد
به گل نشست کف پای پنج اقیانوس
ز هشت گوشهی هفت آسمان شهاب افتاد
قسم به عشق که برتر ز باور من بود
سری که سایهی او زیر آفتاب افتاد
شعر: فریدون شمس
به راه بادیهی عشق، آشناست، حسین
ببین که در پی قربان شدن به تیغ ستم
چو نخل سر زده از باغ کربلاست، حسین
به نالههای غریبانه مویه کُن چون نی
ز نای سینه که در بند نینواست، حسین
به قامتی شرفآموز آسمان بلند
ستاده در بر شمشیر کینه راست، حسین
دریغ و درد، که از داغ یاوران طریق
شکسته خاطر، با قامتی دو تاست، حسین
چو آسمان، تنش آزین به گُل ستارهی زخم
چو خفته صید، به نیزار نیزههاست حسین
به راه دوست گذشت از جهان و جان بنگر
به استقامت و ایثار، تا کجاست حسین
رها ز رنگ تعلق، به ملک استغنا
رضا به دادهی حق داده و رضاست حسین
چو شیر شرزه، شکار افکن است و دشمنسوز
به کارزار، همانند مرتضی است حسین
خدای را، مشو از موج حادثات ملول
که در سفینهی تقدیر، ناخداست حسین
به خون پاک شهیدان کربلا سوگند
که در حریم وفا رحمت خداست حسین
شعر: مشفق کاشانی
جار میزند جانم جای جای زخمت را
هر چه میروم انگار نیست خط پایانی
یا که من نمیبینم انتهای زخمت را
شعله شعله میسوزم دجله دجله میگریم
بوسه میزنم ای ماه رد پای زخمت را
گر نبودم آن لحظه در صفوف یارانت
میزنم ولی فریاد ماجرای زخمت را
روی شانهی باور میبرم به هر سنگر
هم لهیب پیغامت هم صدای زخمت را
ای بهار ایمانم در غم تو چشمانم
لخته لخته میبارد پارههای زخمت را
در غدیر اگر افشاند بذر سرخ عاشورا
دیده بود از اول عشق کربلای زخمت را
شعر: سیمیندخت وحیدی