در دولت اخلاقی امیرالمؤمنین(علیهالسلام) اجرای عدالت الهی، یکی از اهداف اساسی حکومت اسلامی است. حضرت علی علیهالسلام عدالت را به بهترین شکل تعریف کردهاند. ایشان فرمودهاند: «عدالت هر چیزی را در جای خود میگذارد» حضرت در فرازهایی از سخنان خود عدالت را نقطهی مقابل ظلم و ستم میدانند و میفرمایند: «با خدا، با مردم، با خویشاوندان نزدیک و با افرادی که آنان را دوست داری، به انصاف و عدالت رفتار کن که اگر چنین نکنی، ستم روا داشتی» باید نسبت به دشمن هم عدالت را رعایت کنید.
حضرت امیر(ع) هیچ امتیازی برای کسی قائل نبود. حتی اگر از نزدیکان حضرت بودند، امام به کارگزاران دولت خویش امر میفرمودند که در نگاهشان و توزیع ثروت عدالت را رعایت کنند. ایشان فرمودهاند: «به خدا سوگند، اگر این مال و ثروت برای همسران و خرید کنیزان هم صرف شده باشد، آن را به بیتالمال بر میگردانم».
حضرت علی(علیهالسلام) در توزیع عادلانهی بیتالمال فرمودهاند: «اگر اموال، مال خودم هم بود، یکسان میبخشیدم تا چه رسد به آن که مال، مــال خــدا است». سپس فــرمــودنــد: زیــادهروی و بیجا بخشیدن اسراف است. چنین بخشندهای در دنیا مشهور و صاحب نام و آوازه؛ ولی در آخرت بدبخت و زیردست است. مردم او را احترام کنند؛ امّا نزد خدا خوار خواهد بود. اگر انسان مال خود را بیجا مصرف کند و به نااهلان دهد، خداوند از سپاس همان افراد هم محرومش میکند. این افراد به دنبال انتخاب دوست دیگری خواهند بود. و اگر روزی به کمک همان افراد نیاز پیدا کند، به راستی که بدترین و سرزنشکنندهترین دوست خواهند بود.
یکی دیگر از ویژگیهای دولت اخلاقی امیرالمؤمنین(ع) رفتار مهرآمیز با مردم بود. ایشان در این باره فرمودهاند: «مهربانی با مردم را پوشش دل خود قرار ده و با همه دوست و مهربان باش. مبادا مانند یک حیوان شکاری باشی که خوردن آن را غنیمت دانی؛ زیرا مردم دو دستهاند: دستهای برادران دینی تو و دسته دیگری همانند تو در آفرینش میباشند».
حضرت علی(علیهالسلام) در مورد رفتار با مشرکانی که در قلمرو دولت اسلامی زندگی میکنند، به یکی از فرمانداران خویش چنین فرمودند: «مردم از خشونت و قساوت و تحقیر کردن و سنگدلی تو شکایت کردند. در رفتار با آنان نرمی و درشتی را به هم در آمیز. رفتاری اعتدال و میانهرو داشته باش. اعتدال و میانهروی را در نزدیک کردن یا دور کردن رعایت کن».
یکی دیگر از فضایل اخلاقی حضرت علی(علیهالسلام) تأمین امنیت و آسایش عمومی است. امنیّت و احساس آسودگی خاطر، اهمیّت فراوانی در زندگی بشر دارد و هر دو در زندگی انسان نیاز است، امّا امنیّت یکی از نعمتهای الهی است که دولتمردان اسلامی باید در ایجاد و تداوم آن کوشا باشند و امنیّت اخلاقی، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و معنوی را حفاظت کنند.
در خصوص امنیّت
اقتصادی حضرت علی(علیهالسلام) به کارگزاران جمعآوری مالیات فرمودهاند: «در
روابط خود با مردم انصاف داشته باشید و در برآورده کردن نیازهایشان شکیبا و صبور
باشید». استاد شهریار میگوید:
چو تویی قضایگردان به دعای مستمندان
که ز جان ما بگردان ره آفت قضا را
همه شب در این امیدم که نسیم صبحگاهی
به پیام آشنایی بنوازد آشنا را
جمیله مهدوینیا- روزنامه اطلاعات
شهادت امیرالمومنین امام علی(ع) را به خدمت تمامی دوستان عزیز تسلیت عرض مینمایم.
نه فقط مسجدیان سر به گریبان تواند
نخل و چاه و شب و صحرا همه گریان تواند
دامنت با چه گنه سرخ شد از خون سرت
ای که خلق دو جهان دست به دامان تواند
ای به خون خفته بگو کیسهی خرمات کجاست
فقرا منتظر سفرهی احسان تواند
کودکانی که گرسنه همه رفتند به خواب
به عزیزان تو سوگند عزیزان تواند
نخلها در عطش اشک تو بردند به سر
چاهها منتظر نالهی پنهان تواند
اختران شیفتهی حال نماز شب تو
کوهها منتظر نغمهی قرآن تواند
اشک مظلومی تو میچکد از دیدهی ما
پارههای دل ما برگ گلستان تواند
آسمانها همه گریند به مظلومی تو
عرشیان سوختهی سینهی سوزان تواند
گیسوی حور پریشان شده در باغ بهشت
نه فقط زینب و کلثوم پریشان تواند
نه دل "میثم" دلسوخته ای جان جهان
هر چه دل هست همه زائر ایوان تواند
امشب چه سینهسوز است بانگ اذان مولا
خیزد صدای تکبیر از عمق جان مولا
از لحظههای افطار در شوق وصل دلدار
بر چهره میدرخشید اشک روان مولا
مولا گشوده آغوش بهر وصال جانان
قاتل به مسجد آید بر قصد جان مولا
زهرا کنار محراب با ذکر واعلیّا
یا فاطمه است امشب ورد زبان مولا
زخم سر علی را دیدند اهل مسجد
دردا که نیست پیدا زخم نهان مولا
ای نخلها بگریید ای چاهها بنالید
دیگر علی ندارید ای دوستان مولا
حق علی ادا شد فرق علی دو تا شد
سرهایتان سلامت ای خاندان مولا
ای دوستان بیایید با من به شهر کوفه
تا سر نهیم امشب بر آستان مولا
ریزید ای یتیمان در سفرههای خالی
خون جگر به جای خرما و نان مولا
«میثم» دگر امیدی در ماندن علی نیست
از دست رفته دیگر تاب و توان مولا
یک شبی مجنون نمازش را شکست
بی وضـو در کوچهی لیلا نشست
عشق آن شب مست مستش کرده بود
فـارغ از جام الستش کـرده بود
سجدهای زد بر لب درگاه او
پُر ز لیلا شد دل پر آه او
گفت یا رب از چه خوارم کردهای
بر صلیب عشق دارم کردهای
جام لیلا را به دستم دادهای
واندر این بازی شکستم دادهای
نشتر عشقش به جانم میزنی
دردم از لیـلاسـت آنم میزنی
خستهام زین عشق، دل خونم نکن
من که مجنونم تو مجنونم نکن
مرد این بازیچه دیگر نیستم
این تو و لیلای تو ... من نیستم
گفت ای دیوانه لیلایت منم
در رگ پنهان و پیدایت منم
سالها با جور لیلا ساختی
من کنارت بودم و نشناختی
عشق لیلا در دلت انداختم
صد قمار عشق یکجا باختم
کردمت آوارهی صـحرا نشد
گفتم عاقل میشوی اما نشد
سوختم در حسرت یک یا ربت
غیر لیلا بر نیامد از لبت
روز و شب او را صدا کردی ولی
دیدم امشب با منی گفتم بلی
مطمئن بودم به من سر میزنی
در حریم خانهام در میزنی
حال این لیلا که خوارت کرده بود
درس عشقش بیقرارت کرده بود
مرد راهش باش تا شاهت کنم
صد چو لیلا کشته در راهت کنم
شاعر: مرتضی عبدالهی
ز طریق بندگى على نه اگر بشر به خدا رسد
به چه دل نهد به که رو کند به چه سو رود به کجا رسد؟
ز خدا طلب دل مقبلى به على بجوى توسلى
که اگر رسد به على دلى به على قسم به خدا رسد
ازلى ولایت او بود، ابدى عنایت او بود
ز کف کفایت او بود ز خدا هر آنچه به ما رسد
به على اگر برى التجا چه در این سرا چه در آن سرا
همه حاجت تو شود روا همه درد تو به دوا رسد
على اى تو یاور و یار ما اسفا به حال فکار ما
نه اگر به عقده کار ما مدد از تو عقده گشا رسد
ولادت با سعادت مولای عاشقان، امیر مؤمنان، علی علیه السلام، و روز پدر مبارک باد.
این بار میخواهیم از حضرت فاطمه(س) به نحوی دیگر سخن بگوییم. از او چه میدانیم؟!... مگر غیر این است که در توصیفش آن چه از خوبی میدانیم و آن چه واژه و دستور زبان فارسی اجازه میدهد، میتوانیم بگوییم؟!... بانویی عفیف و پاکدامن، خوش سیرت و خوش سیما که به معنی واقعی کلمه نمونه بوده است. در بین همه انسانها همواره افراد برجسته و فرزانهای که الگو و راهبر دیگران هستند، وجود دارد. چه بسیار مردان مبارز و متعهدی که با پایداری در راه حق راهنما و اسوه مردان و زنان جامعهاند و چه بسیارند زنان پاکدامن و عفیفی که در شرایط حساس و سرنوشت ساز، از خطرها رهیده و در دام هوای نفس گرفتار نشده و برای زن و مرد الگو شدهاند. ولی در بین تمامی زنان عالم با قاطعیت تمام باید گفت آنکه در طهارت و تقوا و فضایل و معارف و... نسبت به همه زنان عالم برتری دارد فاطمه زهرا(س) است.
حضرت فاطمه(س) ملاکی برای سنجش و ارزیابی همه جانبه بانوان و دوشیزگان است. قدرت روحی، شهامت بی نظیر، تفکر عالی، سجایای فوقالعاده فاطمه همه و همه میزان و الگوست، عفت، تقوا، ایمان، اصالت، شرافت، شوهرداری، تربیت فرزندان، گذران حیات دوران جوانی، مبارزه، مرگ، جنبههای مادی و معنوی، فاطمه(س) همه و همه میزان و برای ما الگوست.
فاطمه(س) الگوست برای همه زنانی که از زمان او تا حال بودهاند و نیز برای همه کسانی که تا روز قیام واپسین خواهند آمد. البته برای زنانی که خواستار حفظ شرف انسانی و مدافع عفت و تقوا باشند و او در این جنبهها الگویی تمام است. او الگوی یک زن با هدف است آن هم هدفی اصیل، که در سایه آن انسانیت انسان رشد مییابد و تقویت میشود و حیات خداپسندانهاش ریشهدار میگردد. او الگوی آزادی و آزاد منشی است. از هر چه که پلید و گناه است و از هر چه که مایه اسارت و بردگی است دور است.
نمونهای که به دیگران میآموزد چگونه به جای پلیدیها میتوانند بزرگی و علو روح خود را نشان دهند و از این طریق به جلب و جذب دلها پرداخته و در عین حال در مسیر خواستههای الهی باشند. او الگوست و به زنان آموخت که زنان هم میتوانند در موارد لازم کار مردانه کنند، در عین اینکه دیدگان پاک و دور نگه دارنده، در عین اینکه عفت و اصالت خود را حفظ مینمایند و به احقاق حق بپردازند و به دفاع از ستمگرها قیام و اقدام نمایند. فاطمه در جنبه رهبری، درس دادن، الگوی عملی بودن، انتقال معارف اسلامی و فکری خود به زنان آنقدر کوشید که کار به خاموش شدن شعلههای چراغ زندگی او رسید. او تا آخرین روزهای عمر از انجام این رسالت باز نایستاد. بزرگ بانوی اسلام با اینکه از جهت کمیت، عمر کوتاهی را گذرانید ولی از جهت کیفیت یک زندگی ثمربخش و آموزنده برای جهان و جامعه اسلامی مخصوصاً جامعه بانوان را داشت.
شخصیت فاطمه(س) فصلی است از کتاب رسالت الهی و مطالعه آن کوششی است در راه معرفت و شناخت روح اسلام و ذخیرهای است گرانقدر برای انسان معاصر در سراسر گیتی. امروزه اگر بانوان مسلمان بخواهند سعادت و کامیابی را در آغوش بگیرند شایسته است در همه مسائل اعم از فردی و خانوادگی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی آن طوری که دختر پیغمبر(ص) یعنی این بانوی نمونه و این سرچشمه فضیلت فکر میکرد، فکر کنند و اعمال و رفتار او را نصب العین خود قرار دهند تا هم خود از خودشبختی و سعادت بیشتری برخوردار گردند و هم به ایمان کامل برسند.
زهرا عصاره عصمت است.
زهرا، آیینه پاکی است.
زهرا زلال کوثر است.
ای همیشه جاری! ای بهار کوتاه! ای ترنم باران وحی! در شکوه مقام تو حیرانم که معرفت به غبار آستان خانهات بوسه می زند.
برهوت این دنیای خاکی شایستگی میزبانی چشمه سار همیشه جاری تو را نداشت. تو که در آیینه زخمها و داغها و در هجران پدر، غریبانه زیستی و در وداع شبانهات با پهلویی بیمار، خانه گلین را به امید آغوش بهشتی پدر ترک گفتی...
زندگى بانوى بزرگ اسلام با آن که در جوانى به خزان گرایید، در همان دوران کوتاه، درسهاى فراوانى براى پیروان حضرتش به جا گذاشت. یکى از این آموزهها که سراسر عمر پربرکت فاطمه مرضیه(س) یکصدا و همسو آن را فریاد مىکرد، اهتمام و جدیت نسبت به دین بوده است.
مظلومیت با همه بخشهاى زندگى صدیقه طاهره پیوند خورد، به ویژه حوادث دوران پس از رحلت پیامبر اکرم(ص) که همچو تندبادى بر آن یاس نبى وزید و منجر به شهادت دردناک و غم آور آن ریحانه رسول گردید، اما همین مظلومیتهاى پیوسته نیز همگى یک جهت را نشان مىدهد و آن سوى دین دارى و پایدارى به پاى دین اصیل است.
ولادت حضرت فاطمه(س) با انزواى مادربزرگوارش از سوى زنان قریش همراه شد. آنان به دلیل ازدواج حضرت خدیجه(س) با پیامبر اسلام(ص) با وى قطع رابطه کردند و حاضر نشدند در لحظات دشوار وضع حمل به یارى او بشتابند. بدین شکل زهراى اطهر(س) در فضایى آکنده از مظلومیت متولد شد. اما پیام این مظلومیت چیزى نبود جز دفاع از دین خدا و حمایت از رسول خدا محمد(ص)، کودکى فاطمه مرضیه(س) با دوره نخست تبلیغ دین در مکه توأم گردید. مشاهده پدر که به ضرب سنگباران زخمى شده یا شکمبه شتر بر سر و روى مبارکش ریختهاند، بخشى از سهم کودکى فاطمه(س) در رسالت دشوار رسول خدا محمد(ص) بود.
آغاز نوجوانى آن حضرت در مدینه با جنگهاى پى درپى علیه مسلمانان همراه شد. عروس خانه امیرالمؤمنین علیه السلام در غیاب همسر خود که سردار بىبدیل سپاه اسلام بود، بار سنگین کارهاى خانه و رسیدگى به فرزندان خردسال را به دوش مىکشید. داستان دستان زهراى مرضیه(س) که از چرخاندن آسیاب سنگى زخم شده بود و چادر وصلهدار حضرتش که سلمان را به گریه انداخت، همچنین ماجراى شبهاى خانه على علیه السلام که فرزندان کوچکش گرسنه سر بر بالین مىگذاشتند، گوشههایى از درد و رنج نو عروس آسمانى اسلام است که همگى به پاى نهال نورس اسلام و براى جان گرفتن درخت رسالت بود.
ماجراهایى که پس از رحلت رسول خدا(ص) بر فاطمه مرضیه(س) گذشت و شدت حزن و اندوه آن گرامى در آن دوران به وصف نمىآید. تعبیر خود ایشان در شعر منسوب به حضرتش این است: «مصیبتهایى بر من فرو ریخت که اگر به روزها افکنده مىشد آنها را به شبهاى تاریک بدل مىنمود».
آن بانو به موجب کلام امام صادق علیه السلام، پس از درگذشت پدر، دائماً اشکبار بود و پى در پى از شدت غصه از حال مىرفت و جسم مبارکش مستمراً تراشیده مىشد. اما آن ولى و حجت الهى به همه این اندوهها جهت الهى داد و همه را براى تقویت دین خدا و تحکیم موقعیت وصى و جانشین رسول خدا(ص) هزینه کرد و در کمال ماتم زدگى، مصائب خود را زمینه نهیب زدن بر مردمانى قرارداد که غفلت و مصلحت اندیشى دنیایى در خطر برگشت به جاهلیت قرارشان داده بود.
این چنین بود که زهراى اطهر(س) در چهره بزرگترین حامى و پیشواى مظلوم خویش ظاهر شد و سند حقانیت امیرالمؤمنین علیه السلام و مظلومیت آن جناب را با خون خود مهر کرد و ابدیت بخشید.
حضرت فاطمه زهرا(س) در دوران کوتاه رحلت رسول خدا(ص) با شهادت خویش، یکبار به مسجد نبوى پاى گذاشت و خطبه خواند چنان که عظمت و هیبت کلام فاطمى ستونهاى مسجد و بلکه عرش الهى را به لرزه انداخت.
باشد که ما به عنوان شیعیان فاطمه زهرا(س) و عزاداران مصائب او این پیام را دریابیم. به دین خدا اهتمام ورزیم و بکوشیم تا خط ولایت علوى علیه السلام را گم نکنیم.
بولودوز یاغار اولسون،
سولاریز آخار اولسون،
اوجاقیـز یانار اولسون،
نوروز بایرامینیز موبارک اولسون
راه بسی طولانی و ناهموار است و یافتن همراه دشوارتر مینماید. تو مرا به راه آوردی و خود چراغ این سرایگاه ظلمانی شدی، دست بر سرم نهادی و گامهای وجودم را به سوی خویش خوب گرداندی. مقصد و مبدا تو هستی، و من تنها یک مسافر! یک مسافر، یک دوست و اسیر تردید! مانده ام که چرا هستم؟! هستم که بی تو راه پویم و بی تو نیست شوم؟
آشنای توام یا غریبی سرگشته و حیران؟ تو را میجویم یا در پی اثبات خویشم؟ زندهام و یا مردهای جاری؟! نمیدانم که در این گذران، ذره ذره میمیرم و آرام آرام مرگ را تجربه میکنم، یا که مدام زنده میشوم و با تو جاودانه زندگی میکنم؟! نمیدانم آمدهام که بترسم و هرگز خطر نکنم و از ترس سیاه چالههای آسمان چشم به خاک دوزم؟!
آمدهام که بی هیچ اثر و تلاشی برای ماندن، آرام آرام بمیرم؟! آمدهام که از خواستههایم به سرعت برق و به نفع باد بگذرم؟! آمدهام که بیرنگتر از شیشه، شاهد آفتاب باشم و پشت به نور بنشینم؟! آمدهام که هدفم را به دست قاصدکها بسپرم و آرام آرام بمیرم؟! آمدهام که آرام آرام بمیرم؟؟!!! یا که آمدهام بمانم؟! نمیدانم از کجا آمدهام، از قلب خاک یا دل تو؟
از هر کجا و به هر دلیلی که هستم، نیامدهام که آسان بگذرم. نیامدهام که اسیر تردید و خویشتن بمانم و مدام چون مرغان بیپرواز، با ترس بر زمین قدم بردارم. نیامدهام که بیمقصود آواز سر دهم و در هوایت پریشان و حیران پرواز کنم. و نیز، نیامدهام که بیتوجه به نور هستی بخشم و زیر سایهی طوبای رحمتش، عصیان و ناسپاسی پیشه کنم.
آری! از نمک بنده پروریت خوب فهمیدهام که بی هدف نیاوردیم. خوب فهمیدهام که آمدهام تا خطر کنم، عاشق شوم، درد بکشم، خون رنگ شوم و دیدهگانم را بر دوش خواستگاه تو نهم. دریا شوم، طوفان شوم، پر بگیرم و در آغوشت زنده شوم! که اگر جز این باشد انگار که هر لحظه آرام آرام میمیرم... گوئی اصلا نبودهام!
پسر بچهای بود که اخلاق خوبی نداشت، پدرش جعبهای میخ را به او داد و گفت: هر بار که عصبانی میشوی باید یک میخ به دیوار بکوبی. روز اول پسرک 37 میخ به دیوار کوبید طی چند هفته بعد، همانطورکه یاد میگرفت چگونه عصبانیتش را کنترل کند تعداد میخ های کوبیده شده به دیوار کمتر میشد، او فهمید که کنترل عصبانیتش آسانتر از کوبیدن میخها به دیوار است این موضوع را به پدرش گفت و پدر نیز پیشنهاد داد هر روز که میتواند عصبانیتش را کنترل کند، یکی از میخها را از دیوار بیرون آورد. روزها گذشت و پسر بچه بالاخره توانست به پدرش بگوید که تمام میخها را از دیوار بیرون آورده است، پدر دست پسر بچه را گرفت و به کنار دیوار برد و گفت: پسرم! تو کار خوبی انجام دادی، اما به سوراخهای دیوار نگاه کن، دیوار هرگز مثل گذشتهاش نمیشود. وقتی تو در هنگام عصبانیت، حرفهایی میزنی، آن حرفها هم چنین آثاری بر قلب طرف مقابلت بر جای میگذارند. تو میتوانی چاقویی در دل انسان فرو کنی و آن را بیرون آوری و هزاران بار هم عذار خواهی کنی ولی فایدهای ندارد، آن زخم سرجایش است زخم زبان هنگام عصبانیت نیز به اندازه زخم چاقو دردناک است.
موافقید دقایقی به عصبانیتها و زخم زبانهایی که در موقع عصبانیت در دل دوستان و اطرافیانمان ایجاد میکنیم بیندیشیم؟؟
ضمن تسلیت پیشاپیش ایام سوگواری سالار شهیدان، مدیریت دانش آموزی استان با همکاری معاونت پرورشی و تربیت بدنی ادارهی کل در نظر دارد جهت به تصویر کشیدن ارادتمندی مردم شریف استان به محضر حضرت اباعبدا... الحسین(ع)، دومین دورهی مسابقهی عکاسی تحت عنوان «عکس عاشورائیان» را در دو بخش دوربین دیجیتال و تلفن همراه برگزار نماید. دانش آموزان هنرمند میتوانند از مجالس و محافل عزاداری و مراسم آئینی و سنتی صحنههای ارزشمند را ثبت نموده و با رعایت شرایط ذیل در قالب لوح فشرده به مدیریت دانش آموزی استان ارسال نمایند. مدیریت دانش آموزی استان به 10 نفر از برگزیدگان مسابقه در هر بخش هدایای نفیسی تقدیم خواهد کرد.
مستدعی است دستور فرمائید نسبت به اطلاع رسانی مناسب در سطح مدارس اقدام و آثار برگزیده را مطابق با ضوابط اجرایی حداکثر تا تاریخ 3/10/89 به دبیرخانه مسابقه ارسال نمایند.
ضوابط اجرایی مسابقه:
1- شرکت برای دانش آموزان علاقهمند آزاد است و شرکتکنندگان میبایست فرم شرکت در مسابقه را همراه آثار ارسال نمایند.
2- آثار ارسال شده توسط شرکتکنندگان به منزله اعلام مالکیت معنوی آثار میباشد. تصاویر می بایست متعلق به شرکت کننده در مسابقه باشد.
3- موضوع عکسهای ارسالی می بایست با موضوع مسابقه مطابقت داشته باشد.
4- عکسها می بایست حقیقی و با دوربین عکاسی یا موبایل گرفته شده باشند. تنها عکسهایی داوری خواهد شد که دخل و تصرف با ابزار گرافیکی بر روی آنها انجام نشده باشد.
5- اندازه عکس ارسالی برای موبایل حداقل 800×600 و برای دوربین دیجیتال 1600×1200 باشد.
6- فایل عکسها باید روی لوح فشرده با ابعاد اصلی و فرمت jpg به دبیرخانه مسابقه ارسال گردد.
7- هر یک از دانش آموزان می توانند مجموعاً 10 عکس منتخب را جهت شرکت در مسابقه ارسال نمایند.
8- دانش آموزان علاقهمند می توانند در هر دو بخش مسابقه(موبایل و دوربین) آثار خود را ارسال نمایند.
9- فایل عکسها با نام و نام خانوادگی به حروف انگلیسی از شماره ردیف 01 نامگذاری نموده و ارسال نمایند.
10- لازم است درون لوحفشرده یک فایل word ذخیره گردد که حاوی اطلاعات ذیل باشد: نام و نام خانوادگی، نام پدر، کد ملی، منطقه/ ناحیه آموزش و پرورش، نام آموزشگاه، دورهی تحصیلی، پایه تحصیلی، نشانی دقیق پستی، شماره تلفن ثابت منزل و آموزشگاه، شماره تلفن همراه و Email، تاریخ و محل عکاسی.
غدیر رمز پایداری و تلاش و کوشش جاودانه ی عاشقان خداست. بدون غدیر، عشق می مرد و رسالت ناتمام می ماند و گل واژه های شهادت و ایثار بی معنا می شد و رسالت بدون امامت در توطئه های مکرر خناسان، فرو می خشکید.
آنگاه که رسالت با غدیر همیشه جاری امامت پیوند خورد، دین الهی کامل شد که فرمود: الیوم اکملت لکم دینکم …